شنبه، مرداد ۱

فرامرز پایور نوازنده ای برجسته، موسیقیدانی ورای سنت و مدرنیته

به راستی که هرگاه به سنتورمی اندیشم ، نمی توانم از فکر استاد پایور بیرون بیایم. به راستی چگونه می توان آنهمه تلاش، جدیت و عشق به موسیقی ایران را فراموش کرد. اینک بدون آنکه بخواهم به ذکر اندوه بپردازم، باید نکاتی را پیرامون ایشان خاطرنشان کنم.

برای اهل موسیقی هر چه مدت زمان بیشتری از نبود اساتید می گذرد، جای خالی و در واقع اهمیت این بزرگان بیشتر مشخص می گردد. همانگونه که پیشتر نیز گفتم، بی گمان سنتورنوازی در ایران را به دو دوره ی پیش و پس از استاد پایور باید تقسیم نمود.

بهره گیری از محضر اساتیدی همچون ابوالحسن صبا و عبدالله دوامی، آشنایی با سبک پیشینیان و خلاقیت های فردی ونبوغ از ایشان شخصیتی ساخت که تاریخ موسیقی ایران به او تا بینهایت وامدار خواهد بود. با نگاهی دقیق به ساخته ها و نواخته های ایشان می توان به وضوح ردپای گذشتگان را از سویی و نبوغ شخصی را از سوی دیگر مشاهده نمود.

ایشان برای نوازنده و آهنگساز یک پرینسیپ ویژه در نظر داشتند. از چگونگی مضراب به دست گرفتن، نشستن پشت ساز، حرکات نوازنده و حتی لباس پوشیدن گرفته تا آداب قرار گرفتن روی صحنه. بدون آنکه بخواهم این نوع نگرش را آسیب شناسی کنم و در مورد خوب یا بد آن نظری دهم، باید بگویم سرچشمه ی این نوع نگرش کاملا مشخص است و باید آن را در اندیشه ی شادروان استاد علی نقی وزیری جستجو کرد. همین پرینسیپ خاص سبک استاد پایور را مدون می کند. آنان که از مکتب ایشان بهره مند شدند می دانند که خط سیر تکامل یک هنرجو در سبک ایشان کاملا روشن است. شما می دانید از کجا به کجا می روید و درچه مقطعی از فراگیری سنتور هستید.

نوشتن بیش از شانزده جلد کتاب برای سنتور، از دوره ی ابتدایی تا مراحل پیشرفته، ایشان را در جایگاهی قرار میدهد که باید بپذیریم آنچه استاد پایور در زمینه ی آموزش سنتور انجام دادند بی نظیر است. شاید اینگونه نگرش و پرینسیپ به نظر بسیاری افراد خشک و مغایر با ذات احساسی هنر برسد اما در همین جا باید این نکته را خاطر نشان کنم همین نوع نگاه است که مبانی فکری استاد پایور را در زمینه ی گروه نوازی و آهنگسازی نیز ساخته است و ایشان را به آهنگسازی بدل کرده که نه تنها در نوازندگی سازش به بیان رسیده بلکه گروه نوازی های ایشان نیز دارای امضای خاص استاد پایور می باشند. اگر آنچه را که ایشان ساخته اند از زمان گروه موسیقی وزارت فرهنگ و هنر تا آخرین کارهای گروه موسیقی پایور به سرپرستی خودشان دنبال کنیم، می توانیم یک بیان ویژه ی پایوری را تشخیص دهیم. به خاطر می آورم در این رابطه با هنرمند فرهیخته ای که خود از نوازندگان سنتور هستند، گفتگوی مفصلی داشتم )مهندس مجید سعیدی نوازنده ی سنتور). ایشان که خود نیز دست اندرکار نوازندگی و ساخت آهنگ می باشند می فرمودند چگونگی صدادهی ارکستر به طور عام و ویولن ها به طور خاص در گروه استاد پایور مرا چندان خوش نمی آید و گویی به بیان ارکسترهای موسیقی عربی نزدیک می شود و انسان را به یاد موسیقی عربی می اندازد. اما من ضمن احترام با نظر ایشان مخالفت کرده و عرض می کردم باید به این نکته توجه داشت که تا پیش از استاد پایور تمام گروه های ارکستر ایرانی دارای پشتوانه ای کششی و به طور خاص ویولونی بوده اند. اما در گروه پایور شما برای نخستین بار بیش از پیشینیان از سازهای ایرانی صدا می شنوید. در سالهای بعد می بینید که استاد به تجربه های جدید نیز دست می زنند، از آن جمله استفاده از قیچک در اشکال مختلف آن در گروه می باشد. بر این اساس پایور بزرگ نه تنها پدر سنتورنوازی ایران بلکه پدر گروه نوازی امروز موسیقی ایران نیز به شمار می آید البته با تاکید بر سازهای ایرانی و ارکستر کاملا ایرانی و برای نمونه کافیست تا تفاوت ارکستر ایشان را با پیشینیان بسنجیم و ببینیم چقدر ایشان بیشتر به سازهای ایرانی توجه داشته اند.

اگر به تصویری که از استاد پایور در ذهنمان داریم بازگردیم شاید برایمان عجیب باشد که بدانیم ایشان در عین جدیت در کار تا چه حد انعطاف پذیر نیز بوده اند. برای درک این نکته می توانیم به لیست نامهای همکاران ایشان نگاهی بیندازیم. از سویی با بزرگانی همچون استاد جلیل شهناز، استاد اصغر بهاری و استاد محمد موسوی همکاری داشتند که اینان همگی از متن موسیقی سنتی می آمدند و در واقع موسیقی را به روش سینه به سینه و بدون نت فراگرفته بودند. از سوی دیگر باید به همکاری با بزرگانی همچون استاد رحمت الله بدیعی، استاد حسن ناهید و استاد هوشنگ ناهید اشاره نمود که نوازندگانی هستند کاملا نتیست و قادر به اجرای پارتیتور در ارکستر. بنابراین استاد پایور به جای اینکه در جنگهای بی حاصل و گاه بچه گانه ی سنت گرایان و نوپردازان درگیر شوند به اهمیت کار جدی پی برده و آن را سرلوحه ی کردار خویش قرار داده بودند. به عبارتی برای ایشان این مطلب اهمیت نداشت که با چه کسی کار می کردند بلکه این نکته مهم بود که آن شخص چگونه موسیقی را ارایه میداد و در واقع ایشان به کیفیت کار می پرداختند.

ایشان گاه به تنظیم رنگ ها و پیش درآمدهای استادان درگذشته ی موسیقی ایران دست می زدند و گاه شاهکارهایی بی بدیل همچون فریبا، قطعه ای برای یک سنتور، رهگذر، قطعه ای برای فلوت و سنتور، و یا فانوس، قطعه ای برای دونوازی سنتور، را خلق می کردند که فرسنگ ها از زمان خود جلوترند. برای درک بهتر نگرش استاد به ترکیب و تنظیم سازها بد نیست به کاست دل شیدا با اجرای گروه پایور و با صدای شهرام ناظری اشاره ای داشته باشم که به راستی یکی از زیباترین کارهای استاد پایور است که ظرافت و درخشش طبع آهنگساز را به خوبی می توان در آن دید. به هر روی در پایان می باید توجه خواننده ی گرامی را به این مطلب جلب کنم که در کار استاد چون نیک بنگریم ایشان را آهنگسازی با ذهن باز می یابیم . ایشان جان کلام را به خوبی دریافته بودند و صرفا به انجام یک کار خوب طبق استانداردهای مد نظر خودشان توجه داشتند. استاد پایور را نمیتوان در طبقه بندی مشخصی از نوازندگان قرار داد. سبک ایشان کاملا خاص به خودشان بود و می توان آن را سبک پایوری نام نهاد. استاد پایور حتی با نوازندگان هم نسل خود نیز قابل مقایسه نبودند. با همانان که همراه ایشان در کلاس استاد ابوالحسن صبا شرکت کردند و هر کدام بعدها به استادی بزرگ در موسیقی ایران بدل گشتند. استاد پایور از هم نسلان خود نیز جلوتر رفته و به راستی شان و مقامی بسیار بالاتر پیدا کرده اند که شاید با گذشت زمان نسلهای آینده بهتر به آن پی ببرند. در واقع می توان گفت استاد موسیقی دانی بودند فرای سنت و مدرنیسم و بحث هایی که در این خصوص میان موسیقی دانان جریان دارد. البته باید زمان ایشان را نیز در نظر بگیریم و ایشان را با زمانی که در آن زندگی میکردند بسنجیم. یادش گرامی باد.


بهمن ماه هزاروسیصد و هشتاد و نه

رضا برون - برلین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر