سه‌شنبه، مهر ۶

پرواز بی پرویز، به مناسبت سالگرد درگذشت استاد پرویز مشکاتیان

پرواز بی پرویز

به مناسبت درگذشت استاد پرویز مشکاتیان

شرح و بیان تو چه کنم زان که تا ابد شرح از تو عاجز است و بیان از تو بی خبر

عطار

یک سال از درگذشت استاد بزرگ موسیقی ایران، سنتور نواز و آهنگ ساز، پرویز مشکاتیان می گذرد. پس از همه ی اندوه ها و داغ و فراق ها اینک میپندارم زمان آن است تا با نگاهی ژرف تر به کارهای این نابغه ی موسیقی کشورمان نظری بیفکنیم. حال هر کس از دوستداران و دست اندر کاران موسیقی به اندازه توان خود. من نیز برآن هستم تا با دانش اندک خود به گوشه هایی از نوشته های این بزرگ مرد بپردازم، چه که این را کمترین انجام وظیفه در برابر یکی از بزرگترین مفاخرفرهنگی کشورمان می دانم.


مشکاتیان را باید از دو زاویه یِ کلی نگریست، نخست مشکاتیان آهنگساز. در پیرامون جنبه ی آهنگسازی وی گفتنی بسیار است و شنیدنی نیز از آثارش بسیارتر. اما من در اینجا سر آن دارم به چند نکته ویژه اشاره کنم. به نظر اینجانب مشکاتیان را باید به لحاظ پرداخت ملودی و بسط و گسترش تم در مدت سی ساله ی اخیر یکی از سرآمدان موسیقی ایران دانست. و این خود یکی از پایه های مهم در فرآیند آهنگسازی در موسیقی ایرانیست. ملودی های وی دارای ساختاری جالب توجه میباشند. از سویی آدمی با شنیدنشان میپندارد چه ساده میتواند با این ملودی ها ارتباط برقرار کند. به گونه ی دیگر میتوان گفت شنونده ی غیر متخصص نیز آنها را به خوبی درک کرده و از شنیدنشان لذت میبرد. از سوی دیگر شنونده ی متخصص و موسیقیدان نیز ضمن شنیدن آثار وی به نکات ظریقی پی میبرد که نشان از دانش و احاطه ی بی نظیر مشکاتیان به موسیقی میباشد. اگر آهنگ مذکور موسیقی با کلام باشد که خود حکاینی دیگر است. در اینجا چنانچه خواننده ی گرامی مرا به زیاده روی متهم نکند میخواهم بگویم به نظر من مشکاتیان بزرگ در زمینه ی آمیختگی و یا تلقیق شعر و موسیقی ایرانی در زمانه ی ما توانا ترین بود و من در این عرصه برای او همتایی نمی شناسم. در اینجا برای آنکه دلیلی بر گقته هایم بیاورم به آثار ایشان استناد میکنم. بی تردید خواننده گرامی تصنیف شیدایی را شنیده و به خاطر می آورد. سنتور و آهنگسازی استاد مشکاتیان در کنار تمبک استاد فرهنگ فر و صدای استاد شجدیان در آلبوم آستان جانان. تصنیف در مایه ی دشتی، ریتم هفت ضربی وترکیب زیبای سه بعلاوه ی چهار اجرا شده است. علاوه بر آنکه ریتم این تصنیف در میان سایر تصانیف بی نظیر مینماید چگونگی تلفیق شعر و موسیقیش نیز بسیار بی همتاست. بدین معنا که آهنگساز با چیره دستی تمام و احاطه ای بی نظیر به شعر پارسی، نه یک شعر از حافظ بلکه دو شعر از او را با این ریتم و ملودی تلفیق کرده، آن هم دو شعر با دو وزن متفاوت. در واقع دو شعر در غالب یک تصنیف.

چنانکه در آغاز تصنیف آمده

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی ، خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی


اما تصنیف با این بیت به پایان میرسد که

زین دایره ی مینا خونین جگرم می ده تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی


خواننده ی گرامی خوب میداند که این دو شعر شاید در قافیه و ردیف تشابهی داشته باشند اما دو وزن متفاوت دارند. اینکه چگونه اینهمه زیبایی به بهترین گونه با هم درآمیخته میشوند، پرسشی است که پاسخش را فقط باید در اندیشه ی پویای آن بزرگمرد جستجو کرد. از این شگرف کاری ها در کارنامه ی او کم نیست. قاصدکش را به خاطر بیاوریم که در آن شعری از بزرگ اخوان ثالث را به زیور موسیقی خود آراسته تر کرده است. در این قطعه آهنگساز زوایای مختلف شعر اخوان را در قالب دستگاههای گوناگون بیان می کند. گویا با تغییر هر دستگاه و آواز از زاویه ای دیگر به شعر اخوان نگریسته است. چنانکه با درآمد راست پنجگاه می آغازد و در بیات ترک، شور و دشتی ادامه میدهد. لختی کوتاه به نوا اشارتی دارد، آنگاه با رفتن به گوشه عراق تصنیف را در اصفهان به پایان میبرد.

شاید بگویید همه ی این گوشه ها در قالب دستگاه راست پنجگاه عملی است و میگنجد، میگویم این درست اما بکارگیری اینهمه، آنهم در غالب شعر نویی که بسیار کم آن را در آهنگسازی تجربه کرده ایم، کاری است کارستان.

اینک دیگر نمیخواهم در اینجا به شرح شاهکارهایی همچون نوا مرکب خوانی، دستان و دود عود بپردازم که سخن در پیرامون هریک از آنها خود مجالی دیگر میخواهد. در پیرامون آهنگسازی مشکاتیان نکات دیگری نیز هست که باید به آن اشاره شود. به جز تصانیف زیبا مشکاتیان در فرمهای دیگری همچون چهارمضراب، پیش درآمد و قطعات با فرم آزاد نیز به راستی خوش درخشیده است. اما اجازه دهید به پاس ساخت پیش درآمدهای جاودانه ای همچون پیش درآمد بیداد، پیش درآمد همایون در آلبوم افق مهر، قطعه ی چکاد در آلبوم دستان، پیش درآمد سه گاه ،در غم، در آلبوم وطن من و بسیاری پیش درآمدهای دیگر ایشان را متخصص ساخت پیش درآمد بنامیم. من گونه ای روایتگری در پیش درآمدهای او احساس می کنم. گویی میخواهد ما را به جا یی رهنمون شود یا داستانی روایت کند که البته این احساس شخصی است و ممکن است خواننده ی گرامی چنین احساسی نداشته باشد. مشکاتیان قطعاتی از خود را به دو گونه ی تکنوازی و گروه نوازی اجرا کرده است که هر کدام بحثی جداگانه را می طلبند. در این میان به هیچ روی ازقطعاتی همپون خزان ،آلبوم مژده ی بهار، و جامه دران ،آلبوم افق مهر، به سادگی نمی توان گذشت که گونه ای کاملا بی نظیر در پرداخت ریتم و ملودی فرا راه شنونده و پژوهشگر موسیقی می گذارد. اندیشه ی پویای وی چنان ژرف است که ریتم و ملودی و دستگاه و گوشه او را محدود نمیکند. بلکه همه اینها ابزاری هستند، این نابغه ی ژرف اندیش را، تا بسازد و بنوازد و شنونده را مسحور سحر موسیقی خود نماید.


مشکاتیان آهنگسازی است همراه و همگام با مردمش. او عاشق ایران است و فرهنگ ایرانی و چرا که نباشد، چه که به ادبیات و تاریخ ایران خوب آشناست. این را خود من نیز در چند دیداری که با ایشان داشتم دریافتم. او به خوبی نبض زمان را میشناخت، میدانست که چه وقت و از چه باید سخن گفت. با پیروزی ملتش از پیروزی میگوید، چنانکه قطعه ای نیز به همین نام دارد. و با اندوه و افسردگی مردمش اندوهگین می شود و می افسرد و میگوید یاد باد آن روزگاران یاد باد . چنانکه ساخت این موسیقی را با کلام حافظ بزرگ به اوج میرساند. آری، هم اوست که شعری از شادروان بهار را انتخاب میکند و چه عاشقانه میسراید،

ای خطه ی ایران محین ای وطن من ای گشته به مهر تو اجین جان و تن من


وی هنرمندی است که علاوه بر ساختن و نواختن هر گاه لازم باشد سخن میگوید و می نویسد و از ملتش حمایت میکند.


به باور من هر یک از دوران های همکاری او با خوانندگان گوناگون جداگانه قابل بررسی میباشند. در این میان دوران همکاری ایشان با مرکز حفظ و اشاعه ی موسیقی و بانو پریسا گرفته تا همکاریش با شهرام ناظری، دوران اوج کارهای ایشان با استاد محمدرضا شجریان و دوران همکاریشان با زنده یاد ایرج بسطامی را میتوان نام برد. چند کاری نیز با خوانندگانی چون علی جهاندار، حمیدرضا نوربخش و علی رستمیان داشته است که هریک شایان توجه هستند.


آثار مشکاتیان در سالهای پایانی عمر کوتاهش گر چه هرگز به پای سالهای اوج کاریش نمیرسند اما هریک امضای ویژه ی او را با خود دارند و ما را به این نتیجه میرسانند که با آهنگسازی بزرگ، بی همتا و صاحب سبک روبرو هستیم که جای پایش تا ابد در تاریخ پر افتخار موسیقی کشورمان خواهد ماند.


دیگر مشکاتیان سنتورنواز است. اگرچه میدانیم که ایشان سه تار را نیز به خوبی می نواخت اما نخست آنکه همگان مشکاتیان را به استادی و صاحب سبک بودن در سنتور میشناسند و دوم آنکه ساز تخصصی من سه تار نیست. پس در اینجا سنتورش را بررسی میکنیم. آری نوای شورانگیز سنتورش را همگان میشناسند، سنتوری که آتش عشق را به جان بسیاران همچون اینجانب افکند. پیرامون این سنتور شورانگیز چند نکته گفتنی هستند. به نظر اینجانب ایشان را باید یکی از برترین استادان موسیقی ایرانی در زمینه جواب آواز نامید. دوباره برای اثبات این مدعا به آلبوم آستان جانان اشاره می کنیم. روشن است که او چگونه به آواز استاد شجریان برای مدتی بیش از یک ساعت جواب داده است. نمونه های درخشان جواب آواز مشکاتیان را نیز میتوان در کاستهایی مانند بیداد، افشاری مرکب، گنبد مینا، صبح مشتاقان، دستان و بسیاری دیگر از کارهای ایشان دید. روش نوازندگی مشکاتیان به گونه ای است که ساز وی را از همه ی نوازندگان همزمان و پیش از او متفاوت میسازد. مشکاتیان در بسیاری از موارد با همکاران خود، یعنی دیگر اساتید سنتور تفاوتهای عمده ای دارد. از شیوه ی به دست گرفتن مضراب تا چگونگی کوک سنتور. از استفاده ی او از گونه های دیگر سنتورمثلا سنتور لا کوک تا قطرمتفاوت نمد مضرابهای مورد استفاده. در نتیجه صدایی که از سازش بر میخیزد نیز به گونه ای دیگر است. اما این بدان معنا نیست که او راه و رسم پیشینیان را یکسره به کناری نهاده است. هرگز چنین نیست. وی به ردیف احاطه ای کامل دارد و آنچه مینوازد از سویی نو به نظر میرسد زیرا اندیشه ی او پویا و نو پرداز است. و از سویی زیبایی های سنت را در خود دارد چراکه این استاد آموزگارانی بی بدیل چون نورعلی خان برومند و داریوش صفوت را در کنار خود داشته است. او تکنیکهای مضرابی فراوانی را در نواخته هایش ابدا و اجرا کرده است. برای مثال می توان به این تکنیکها اشاره کرد. دوراب چپ یا چپ دوراب، تشکیل شده از دو مضراب چپ و یک مضراب راست که باید در فاصله زمانی بسیار کمی نواخته شود. همچنین تا پیش از وی معمول بود دراب ها بر روی یک نت نواخته شوند اما در نواخته های ایشان گاه دو مضراب اول بر روی یک نت و مضراب آخر بر روی نتی دیگر نواخته میشود. برای دیدن این تکنیکها میتوان به قطعاتی چون جامه دران، چهارمضراب بیات ترک )سرانداز* و قطعه ی شور انگیز نظری افکند. همه ی اینها در کتاب بیست قطعه برای سنتور موجود می باشند.

چنانکه به نوازندگی مشکاتیان بنگریم تفاوتهای دیگری را نیز مشاهده میکنیم. همانند دوبل نت ها و جفت مضرابهای پیاپی.تکنیک دیگری نیز در نواخته های ایشان مشاهده میشود که به مضرابهای خفه شهرت دارد. نمونه ی اینگونه مضرابها را میتوان در پیش درآمد سه گاه )در غم * در کتاب بیست قطعه برای سنتور دید. استفاده ی وی از دو مضراب راست و دو مضراب چپ در جواب آوازهایش نیز شایان توجه است.


لحن جمله بندی او در نوازندگی چنان ساده و روان است که هر شنونده ای را تحت تاثیر قرار میدهد. به جرات میتوان گفت گویی با آدمی سخن می گوید. در بعد آموزش سنتور گرچه به پای شخصی همچون استاد پایور نمی رسد اما آنچه از استاد مشکاتیان بر جای مانده است به لحاظ آموزشی برای هر سنتورنوازی راهگشاست. کتابهای متعددی که هر کدامشان راهی نو در برابر نوازنده ی جوان می نهند. مشکاتیان نوازنده ای است جریان ساز. خوب به خاطر دارم که شوق نواختن چند میزان ازکتاب بیست قطعه برای سنتور یا سایر قطعاتشان چه شوری در نهاد ما نوازندگان جوان بر می انگیخت. به هر حال راستش را بخواهید هر چه درباره ی او بیشتر مینویسم، میبینم هنوز مطلب برای نوشتن و قطعه برای استناد کردن وجود دارد. خود بهتر از هر کسی میدانم که این مقاله یادداشتی کامل درباره ی ایشان نیست. اما چه کنم که میپندارم فرصتی دیگر باید و قلمی دیگر تا دوباره نوشت اینهمه هنر و زیبایی را. اینک اما به این اندازه در توان من است که به قول سعدی

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم.


او نیست و ما چه بیهوده میکوشیم توصیفش کنیم. بدون او چه سنتوری، چه نغمه ای و چه نوایی. چگونه با بالهای موسیقی در آسمان هنر پرواز کنیم. چه غم انگیز پروازی بی پرویز.

رضا برون

سی و یکم شهریور هزار و سیصد و هشتاد و نه

برلین آلمان

۲ نظر:

  1. خیلی خوب نوشتید. در مورد اینکه گفتید "من گونه ای روایتگری در پیش درآمدهای او احساس می کنم. گویی میخواهد ما را به جا یی رهنمون شود یا داستانی روایت کند"، من نیز دقیقا چنین حسی دارم، حتی در تکنوازی هایش. مصداق بارزش قطعه "طلوع" یا چند دقیقه اول آلبوم "تمنا".

    ممنون از مطلبتون. :)

    پاسخحذف
  2. رضا جان چه زیبا و پرشور نوشته‌ای. حتی برای چون منی که از سواد موسیقی بی بهره‌ام، بسیار آموزنده بود. ویدیوی کارهایت را در سایتت دیدم و بسیار لذت بردم. برایت آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.
    گیتی

    پاسخحذف