پنجشنبه، تیر ۲۴

سال سوگ سنتور

در غربتی بی‌ انتها نشسته‌ام و می اندیشم. در کنج این همه تنهایی‌ به امروز و به امسال که دو تن از بزرگان سنتور ایران زمین در فاصله‌ای کمتر از چهار ماه از میان ما پر کشیدند. هنوز از داغ آن یگانه هنر "پرویز مشکاتیان" آرام نگرفته بودم که امروز سر کلاس درس یکی‌ از دوستان به من تلفن کرد و خبر را خیلی‌ کوتاه گفت: استاد پایور هم رفتند.

با شنیدنش انگار چیزی در من فرو ریخت، درد شد و نغمه و یا شاید شعر گشت. آن یار مهربان خیلی‌ تلاش کرد که مراعات حال من و شرایط غربت را بکند اما چه باید میگفت غیر از این ، یکه خوردم و تقریبا نمی دانم چگونه به خانه برگشتم.


سال سکوت نغمه سنتور دلنشین

سال سیاه سوگ، بیا حال ما ببین


برای من و افرادی همچون من که سنتور را به عنوان ساز تخصصی مینوازیم، دل را به عشقش داده ایم و نوایش ما را مسحور خود کرده است، نام استاد فرامرز پایور جذبه‌ای دیگر دارد. از میان نسل من چه کسی‌ می تواند بگوید سنتور می نوازد ولی‌ دستور سنتور استاد را ننواخته است. مگر می شود آن نکات ظریف را درباره چگونگی نواختن ساز سنتور، تئوری موسیقی‌ ، طریقهٔ مضراب به دست گرفتن و پشت ساز نشستن فراموش کرد . مگر آن درسها که برای من همگی زمزمه ی محبّت بودند فراموش می شود. وای خدای من، وای از سنتور بی‌ پایور.

در نگاهی‌ اجمالی به زندگی‌ آن فرزانه دوران ، نکاتی را می‌توان یافت که بسیار حائز اهمیت میباشند
. قصد من در اینجا بررسی کار ایشان نیست، که نه در بضاعت اندک من است و نه با این شرایط روحیه کنونی توانش را دارم .اما باید اینها را دست کم همه‌‌ آنانی‌ که ازموسیقی ایرانی‌ لذت میبرند و خود را در سلک علاقمندان آن می‌دانند به خاطر بسپارند. در واقع می‌توان به طور خلاصه تاریخ سنتور نوازی ایران را به دو دوره قبل از استاد پایور و بعد از ایشان تقسیم نمود. چگونگی صدا دهی ساز، طریقهٔ به دست گرفتن مضراب ها و مضراب زدن و شیوهٔ ساخت قطعه برای سنتور با استاد پایور به تکوین می‌رسد. این آن بزرگمرد است که برای سنتور تنها و بعدها دو سنتور قطعه می‌سازد. پایور است که روش سنتور نوازی را از استاد صبا می‌آموزد و برای تکمیل آن مبادرت به نوشتن کتابهایی ارزشمند می‌کند، آن هم در حدود شانزده جلد.

آن
استاد خردمند نیاز علاقه مندان را با قریحهٔ پرتوانش می آمیزد و حاصل آن قطعه هایی است که هنوز هر شنونده‌ی باذوق ایرانی‌ از شنیدنش لذت می برد و هر نوازنده‌ای از نواختنش با ساز به خود می بالد. استاد ، کار قدما را ادامه می دهد، یعنی‌ به ساختن رنگ و پیش درآمد می‌پردازد، و همچنین با ذوق سرشار خود آهنگی به سبک خویشتن میافریند که گوش و جان شنونده را نوازش می‌کند. برخی‌ از این قطعات به فرمهای آزاد هستند. که از آن جمله می‌توان به فریبا، فرپرک ، پوپک و برخی‌ از دو نوازیها برای سنتور و ساز ویلن و سنتور و فلوت اشاره کرد. در چهارمضراب باید گفت کار استاد بی نظیر است و در واقع به نقطهٔ اوج خود می‌رسد. تکنیک های سنتور از قدما در کنار تکنیک های ابداعی خود ایشان و همچنین زیبایی در پرداخت ملودی انسان را جلب خود می‌کند. به راستی‌ نواختن این قطعه ها خود مقوله ایست و شنیدن آنها مقوله‌ای دیگر.


استاد در کنار اینها همه به امر خطیر گروه نوازی نیز می‌پردازد و در واقع سبک و روشی‌ جدید در گروه نوازی به وجود می آورد
. چنان که صدای گروه وزارت فرهنگ و هنر قدیم و گروه اساتید و بعد گروه پایور هنوز در گوش جان علاقمندان هست. البته که در این مختصر شرح همه‌‌ اینها نمی‌گنجد اما :


آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید


افسوس
که جای آن نیست تا به شرح همه‌‌ آنچه می‌خواهم بگویم بپردازم اما باید به این مقوله نیز اشاره کنم که آنچه این سرآمد دوران در زمینه آموزش سنتور انجام دادند بی گمان بی همتا بود ، چه در زمینه نگارش کتاب و چه در زمینه پرورش شاگردان. اگر بخواهیم نامی‌ در خور‌ مقام آن بی همتا و خردمند بیابیم باید بی گمان ایشان را پدر سنتور ایران بدانیم. کاش فرصتی دیگر باشد تا به تفصیل به شرح این نابغه زمان بپردازیم.


گرچه
ایشان به علّت بیماری در سالهای اخیر از کار موسیقی‌ کناره گرفته بودند ولی‌ سایهٔ پدر گونه ایشان بر سر موسیقی ایرانی‌ بود که افسوس دیگر نیست. این درد بی پایان را به همه‌‌ شاگردان استاد تسلیت میگویم و افسوس که این افتخار را نداشتم تا جز یک بار که دیداری کوتاه دست داد از محضرشان بهره‌مند شوم.

آری اگر فرصتی و عمری باشد باز هم از این یگانه
دوران خواهم نوشت اما اجازه دهید به خود جرأت جسارت داده و امسال را به خاطر آنچه بر سر موسیقی‌ و به ویژه سنتور با درگذشت آن دو بزرگوار آمد، چنان که در عنوان این یاداشت آورده‌ام سال سوگ سنتور بنامم. آری،


سال سکوت نغمه سنتور دلنشین

سال سیاه سوگ، بیا حال ما ببین

و این تک بیت نیز همانی بود که امروز با شنیدن این خبر ناگوار به ذهن درد زده‌ام خطور کرد،
که درد را پایانی نیست و مردان مرد آنانند که درد را نیز اسباب تجربه می سازند.

به همه‌‌ ملّت بزرگ ایران به فرهنگ دیرپای من و به ایران تسلیت باد.

رضا برون، گروه موسیقی مهرآوا
برلین
آلمان
۱۸ آذر ۱۳۸۸
پاینده ایران و ایرانی‌

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر